نكته‏هاى كوتاه درباره تربيت كودكان و فرزندان

نویسنده : ليلا فرّخى

توجه به چگونگى و اندازه تنبيه

تنبيه [بدنى]، گران‏ترين و در عين حال، كم اثرترين ابزار يادگيرى و اصلاح رفتار است. تكاليف زياد، به ويژه جريمه كردن، از ارزش يادگيرى تهى است و سبب بى‏ميلى تحصيلى مى‏شود. در تنبيه، بايد عمل كودك نكوهش شود، نه شخصيت او.در تنبيه، نبايد زياده‏روى كرد، چون اثر خود را از دست مى‏دهد.تنبيه در جمع، اثر مخرب، ولى تشويق در جمع، اثر مثبت دارد.سرزنش و تحقير، امنيت خاطر را از كودك مى‏گيرد.تنبيه، شخصيت كودك را در هم مى‏كوبد.زياده‏روى در تنبيه، سبب برانگيخته شدن حس سركشى در كودك خواهد شد.
وقتى لازم است كودك تنبيه شود، بهتر است تا حد امكان تنبيه‏هايى غير از تنبيه بدنى به كار بگيريم، مانند قهر كردن (بى‏توجه بودن). البته طول مدت قهر نبايد طولانى باشد. در تنبيه و سرزنش و حتى نصيحت كردن، نبايد زياده‏روى كرد كه در اين صورت، بر لجاجت طفل افزوده مى‏شودو اثر سرزنش و نصيحت و تنبيه نيز از ميان مى‏رود. تنبيه بدنى و زياده‏روى در آن، كودك را ترسو و تسليم طلب بار مى‏آورد.سفارش مى‏شود از تنبيه بدنى تا آن‏جا كه ممكن است، استفاده نشود و تنها در موارد بسيار نادر و ويژه به كار گرفته شود. ضمن آنكه، در آن زياده‏روى نشود.
در نخستين سال‏ها، تا حد امكان نبايد به تنبيه رو آورد يا در آن زياده‏روى كرد، به ويژه نبايد از تنبيه بدنى استفاده كرد در اين سنين، تشويق مؤثرتر است و كارايى بيشترى دارد. در اين سنين، تنبيه زياد، كودك را غيرفعال و غيركنجكاو مى‏سازد و زمينه را براى بسيارى از مشكلات رفتارى او در آينده فراهم مى‏آورد.برخى از انواع تنبيه وجود دارد كه هرگز نبايد از آنها استفاده شود مانند، تحقير، اهانت، به كار بردن واژه‏هاى نيش‏دار و گاه ركيك و طعنه زدن كه آثار بسيار زيان‏بار بر شخصيت روحى كودك دارد و چه بسا تربيت او را به كلى مختل مى‏سازد؛ يعنى با ايجاد لجاجت، گستاخى يا خرد شدن شخصيت، او را به سوى بى‏قيدى و لا ابالى‏گرى و تربيت ناپذيرى مى‏كشاند.

تشويق و تنبيه

تشويق و تنبيه، دو اهرم بسيار مهم براى كنترل، تعديل و تقويت رفتار انسان است. همه انسان‏ها به طور فطرى، نياز دارند كه در جايگاه خود به آنان توجه و از آنان تقدير شود.

اعتماد به نفس و عزت نفس

ايجاد اعتماد به نفس، يكى از مؤثرترين عوامل براى جهت‏دهى مثبت به احساسات كودك است. رفتار آزاد منشانه و محترمانه و درك احساسات كودك، سبب مى‏شود كه او احساس قدر و ارزش كند. عزت نفس، سبب بهره‏ورى فرد از نيروى تفكر و به كارگيرى آن در امور زندگى است.احساس لياقت، بازتاب اعتماد به نفس است.بر اثر دلگرمى، عزت نفس در شخص افزايش مى‏يابد.همه انحراف‏ها و اختلاف‏هاى رفتارى، در نتيجه زيان ديدن و لكه‏دار شدن عزت نفس افراد است.تكيه بر توانايى‏هاى شخص، وسيله‏اى براى پيشرفت و حركت اوست.ايجاد امنيت خاطر، زمينه حركت و خلاقيت ذهنى كودك را فراهم مى‏كند.احساس بى‏لياقتى و حقارت، سبب راكد شدن جريان فكرى و ركود ذهنى فرد مى‏شود.يكى از مهم‏ترين ويژگى‏هاى عزت نفس، خلاقيت در ظهور و گرايش‏هاى مثبت در فرد است.

كودك و شخصيت

يكى از راه‏هاى شخصيت دادن به كودك، سلام كردن به اوست.خانواده، اساسى‏ترين بستر رشد شخصيت مطلوب كودكان و نوجوانان است.الگوهاى محبوب بچه‏ها، بزرگسالانى هستند كه شخصيت آنها، آميزه‏اى از محبت و عطوفت است و هرگز پرخاش نمى‏كنند.

موقعيت سنجى در تربيت كودك

رعايت اين اصل كه در چه زمانى چه چيزى را بايد به كودك آموخت، سبب موفقيت اوليا و مربيان در امر آموزش خواهد شد.بايد زمانى به سخن گفتن با كودك لب گشود كه كودك علاقه‏مند به شنيدن باشد.كودك، همچون گلى است كه در موقعيت مناسب و زمينه مساعد شكوفا مى‏شود و اگر زودتر از موقع باز شود، به زودى پژمرده خواهد شد.مناسب‏ترين زمان براى درخواست از كودك، هنگامى است كه زمينه‏هاى احساس نياز و علاقه به انجام دادن كارى را در آنها مشاهده كنيم.تا زمانى كه رفتار با كودك همراه با تفاهم نباشد، نفوذ در وى ناممكن است.

پرهيز از زورگويى در تربيت

در امر تعليم و تربيت روح لطيف انسان، عامل زور، ناموفق است. همان‏گونه كه غنچه گل با زور و فشار شكوفا نمى‏شود.

رفتار محبت‏آميز با كودك

اگر كودكان احساس كنند تحت فشار يا اجبار نيستند، از كار خلاف خود دست بر مى‏دارند.

استفاده از صبر و سكوت به موقع

براى برقرارى ارتباط مثبت با فرزندان، افزون بر كلام، صبر و سكوت نيز لازم است.

احترام متقابل

براى برقرارى ارتباط درست با كودكان و نوجوانان، بايد كار را با نشان دادن احترام متقابل به آنان شروع كرد.

كودكى كردن كودك

كودك بايد در دوران كودكى، به قدر كافى كودكى كند. هرگونه شتاب‏زدگى كودكانه براى خروج زودرس از اين مرحله، رشديافتگى و بزرگ‏منشى او را با تأخير روبه‏رو مى‏كند.

ناكامى‏هاى سازنده

ناكامى كودك به اندازه و به تناسب ظرفيت تحمل او، نه تنها از رشد و تعالى او نمى‏كاهد، پرورش و تقويت اراده و پشتكار او را نيز موجب مى‏شود.

تربيت واقع گرايانه كودك، نه سليقه‏اى

گاهى مى‏بينيم كه پدر و مادرى مى‏خواهند، فرزند خود را به آن چيزى وادار كنند كه خود دوست داشتند انجام دهند، اما موفق نشدند. اين يعنى، نوعى سوءاستفاده از كودك و به بند كشيدن روان و بازيچه قرار دادن او به منظور تحقق خواسته‏هاى سركوب شده خود.
نتيجه: «پدران و مادران، ناخواسته از فرزندان خود چيزى همانند خود مى‏سازند و اين كار را تربيت مى‏نامند».
به گفته جبران خليل جبران: شما مى‏توانيد، مهر خود را به كودكان بدهيد، ولى نبايد انديشه و سليقه و آرزوى خود را به آنها بدهيد. شما مى‏توانيد، جسم و تن آنها را در خانه نگاه داريد، ولى روح آنها بايد در گستره‏اى از وسعت آينده پرورش يابد. شما مى‏توانيد، بكوشيد مانند آنها باشيد، ولى نكوشيد تا آنها را مانند خود كنيد؛ زيرا زندگى واپس نمى‏رود و در بند ديروز نمى‏ماند. ما مالك فرزندان خود نيستيم، ما محافظ آنها هستيم.

تربيت دينى فرزند

مهم‏ترين بخش تربيت، در خودشكوفايى، خودگسترى و خودشناسى است كه اينها همه، مقدمه‏اى براى خداشناسى است.كودكان بايد در متن جنجال‏ها و هياهوى زندگى روزانه، لحظه‏هايى را براى خلوت كردن با خود، ارتباط با خالق خود و تمرين دعا و نيايش براى بيان نيازهايشان با خداوند متعال داشته باشند.بايد دانست كه منشأ تربيت، تنها ارائه درستى‏ها به كودك نيست، بلكه ايجاد عشق و رغبت به درستى‏ها نيز هست.

محبت عملى به كودك

در دوست داشتن، محبت كردن و احترام گذاشتن به فرزندان، نبايد فقط به الفاظ زيبا و كلمات خوب بسنده كرد، بلكه بايد كوشيد در اين مفاهيم در قالب رفتارهايى چون توجه كردن، گوش دادن، در آغوش كشيدن، تأييد كردن و اهميت دادن به گفتار كودك و نشان داده شود.

آشنا كردن كودك با مسائل و مشكلات زندگى

آگاه شدن كودكان از امورى چون مرگ، بيمارى، رنج، ناكامى و ناامنى مى‏تواند، آنها را در شناخت درست زندگى و درك قدر و ارزش سلامتى، آسايش، لذت و امنيت يارى رساند.آگاه شدن كودكان از مرگ عزيزان و چگونگى مقابله با اين رويداد، يكى از نيازهاى اساسى آنها براى كسب مهارت‏هاى بهداشت روانى است.

پاسخ‏گويى درست به كودك

پرسش‏هاى كودكان را جدى بگيريد و پيش از پاسخ دادن فورى، بدانيد كه آنها در چه سنى هستند، چگونه مى‏فهمند و چرا اين سؤال‏ها را مى‏پرسند و با چه تجربه و قرينه ذهنى‏اى مى‏توان، پاسخ متناسب با سن و شرايط و ظرفيت آنها ارائه داد.درست است كه ما از بچه‏ها بيشتر مى‏دانيم، ولى معلوم نيست كه لزوما بهتر از آنها بدانيم.

پاسخ‏گويى كافى به خواسته‏هاى كودك

هر چه به خواسته‏هاى كودك بيشتر پاسخ دهيم، دايره اسارت او تنگ‏تر و ظرفيت تحمل او كمتر و دامنه درخواست‏هاى او گسترده‏تر مى‏شود.

تربيت كودك بر اساس آينده

كودكان نبايد تنها براى زمان حال، بلكه بايد براى زمان خود، فراتر از «اينجا» و «اكنون» تربيت شوند. محدود كردن دايره تربيت و رشد كودك در زمان حال، ظلمى است كه ناخواسته به او تحميل مى‏شود و مانع رشد و بالندگى شخصيت او مى‏شود.

آموزش خويشتن‏دارى به كودك

يكى از هنرهاى اصلى در تربيت كودك، آموزش مهارت خويشتن‏دارى به اوست تا او بتواند، در ميانه بحران‏ها، بى‏ثباتى‏ها و ناگوارى‏هاى زندگى، يك‏پارچگى، ثبات و ميانه‏روى خويش را حفظ كند.

توجه به تفاوت‏هاى فردى، در امر تربيت

مقايسه كردن، موفقيت ديگران را به رخ فرزند خود كشيدن، خواسته‏هاى غيرواقع‏بينانه از او داشتن و تفاوت‏هاى فردى را ناديده گرفتن، خطاهاى تربيتى مهمى هستند كه گاه آثارى ويرانگر دارند.كودكان را نبايد با هم مقايسه كرد. آنها استعدادهايى متفاوت با هم دارند. اگر كودكى كه در زمينه‏اى استعداد كمترى دارد، نبايد او را به اين دليل سرزنش كنيم. بلكه بايد او را يارى دهيم تا در آن زمينه تا حد ممكن ضعف‏هاى خود را جبران كند، ولى هرگز انتظار نداشته باشيم، او در آن زمينه مانند فردى كه استعداد بيشترى دارد، پيشرفت كند.راه برخورد با كودكانى كه استعداد كمترى دارند، اين است كه به پيشرفت آنها هر چند اندك باشد، توجه و آنها را براى پيشرفت‏هاى بيشتر تشويق كنيم.

ايجاد قوت قلب در كودك

والدين بايد كودكان را به تدريج، در صحنه‏هايى كه جرئت وارد شدن به آنها را ندارند، وارد كنند تا كم كم، ترس آنها از ميان برود و بر شهامت و قوت قلب آنها افزوده شود.

اقدام به موقع در آموزش تكاليف دينى

انجام تكاليف دينى را نبايد تا زمان بلوغ به تأخير انداخت، بلكه بايد پيشاپيش انس لازم را در آنها به وجود آورد تا در زمان بلوغ، مشكلى از اين نظر پديد نيايد.

با كودك، از رحمت خدا بيشتر سخن بگوييد تا عذاب خدا

با كودكان نبايد زياد درباره مجازات اعمال در جهان آخرت يا خشم خدا در حق تبهكاران و مانند آن سخن گفت.برشمردن نعمت‏هاى الهى و از نيكى و بخشش و احسان خدا با كودكان سخن گفتن، مناسب‏ترين راه براى آشنا ساختن دل‏هاى آنان با پروردگار خويش است.
منبع: www.hawzeh.net